ترکیب شاخصه های شخصیتی در HPTI
در نوشته های قبلی در مورد مفهوم شدتهای مختلف درهر یک از شش شاخصۀ آزمون HPTI توضیح دادم، در این نوشته میخواهم به ترکیب این شاخصه ها نگاه کنم. مثلاً وظیفه شناسی زیاد، در ترکیب با کنجکاوی کم یا زیاد، چه عواقبی دارد؟ یا آستانه ابهام بالا، در ترکیب با کنجکاوی زیاد یا کم چه شرایطی را ایجاد میکند؟
همانطور که قبلاً نوشتم، HPTI بر اساس 6 شاخصه فرد را مورد سنجش قرار میدهد. ترکیب متفاوت این شاخصه هاست که تفاوت آدمها را سبب میشود. تحلیل این ترکیبها ما را به برداشت نزدیک تری از فرد میرساند.
دو فرد را در نظر بگیرید که هر دو وظیفه شناسی و زحمتکشی زیادی دارند. اما در یکی از آنها این شاخصه با کنجکاوی زیاد ترکیب شده و در دیگری با کنجکاویِ کمتر. این شرایط چه عواقبی دارد و این دو نفر چه تفاوتهایی با هم خواهند داشت؟
وظیفه شناسی و زحمتکشی به مفهوم تمرکز بر برنامه و تکمیل کارهاست. یعنی از فردی با شدت زیاد از این شاخصه، انتظار داریم که وقتی میخواهد مقاله ای بنویسد، تا مقاله تمام نشده، آن را رها نکند، ولو اینکه فرصتهایی در محیط پیرامون او مطرح باشند.
کنجکاوی اما تقریبا ً نقطه مقابل این مسئله است. فردی با کنجکاوی بالا دائم مترصد است که از فرصتهای پیرامونی به خصوص مواردی نوآورانه و جدید، غافل نماند. در حالیکه فردی با کنجکاویِ کم شدت، این موارد جدید را عمدتاً به عوامل ضد تمرکز تعبیر میکند.
حالا فرد وظیفه شناس، مشغول کار است. اگر کنجکاوی شدت زیاد داشته باشد، هر از گاهی (بسته به شدت کنجکاوی و وظیفه شناسی) نیرویی او را وادار میکند که سر از کارش بردارد، نگاهی به اطراف و فرصتها و تازه ها بیندازد، اگر آن عوامل بتوانند کنجکاوی ذاتی او را تحریک کنند، ولو به سختی (بسته به شدت وظیفه شناسی) از کار جاری دست کشیده و به سراغ موضوع جدید خواهد رفت. معمولاً اگر شدت وظیفه شناسی در حد وسط متوسط تا کمی فراتر از بهینه باشد، نوآوریها و موضوعات خلاقانه خواهند توانست او را وادار کنند که دست از کار جاری بکشد، اگر شدت وظیفه شناسی کمتر از میانۀ متوسط تا کم باشد، او نه تنها به راحتی دست از کار میکشد، بلکه خوشحال هم میشود که از حجم کار جاری نجات پیدا کرده است.
اما اگر شدت کنجکاوی در حدود متوسط باشد، موضوع باید خیلی جذاب و جدید باشد که بتواند فرد را وادار به دست کشیدن از کار و توجه به آن موضوع جدید بکند.
بگذارید پای شاخصه سوم را هم به این موضوع باز کنم. اگر آستانه ابهام فرد بالا باشد، یعنی از اطلاعات جدید برای بررسی یک موضوع استقبال کند، شدتهای کمتری از کنجکاوی لازم است تا او را از مسئله ای که در دست دارد منفک کند، اما اگر آستانه ابهام پائین باشد، او اطلاعات اضافه را مایۀ دردسر تلقی کرده و کمتر میل خواهد داشت که اطلاعات تازه ای به کاری که در دست دارد بیفزاید! بنابراین به کارش ادامه میدهد.
با این مثال برخورد افرادی با شاخصه هایی متفاوت نسبت به رویدادهای محیطی ارزیابی و قابل پیش بینی خواهد شد.
برای استفاده از این آزمون و نتایج آن در سازمان خود، با ما تماس بگیرید.
برای آشنائی با مجموعه ابزارهای توماس اینترنشنال که در ایران و به زبان فارسی ارائه میشوند نیز میتوانید به این صفحه مراجعه نمائید.
خلاصۀ تفسیرهای فوق، (که یکی نمونه است) برای درک بهتر در تصویر زیر نشان داده شده اند:
اگر در مورد این تحلیل، یا کاربردهای آن پرسش یا ابهامی داشتید، ذیل همین نوشته، پرسش خود را مطرح فرمائید تا توضیحات لازم ارائه شود. توجه داشته باشید که ترکیبهای مختلف از شاخصه ها، به تحلیلها و نتایج مختلفی منجر میشود که راهکارهای خاص خود را طلب میکنند. این فقط یک نمونه از تحلیلهای ممکن است.
سربلند باشید