گفت و گو و توهمِ گفتگو
چند روز قبل مطالب خوبی در شبکه های اجتماعی دیدم که در مورد گفتگو و حاصلِ آن در یک سوءتفاهم با دو تصویر خیلی خوب، صحبت شده بود. فکر کردم بر اساس گفته ای مشهور و بسیار درست کمی در این باره برداشتم را به اشتراک بگذارم.
مطلب اصلی به این شکل بود:
برداشت من از هدف این تصویر، انتقال این مطلب بود که وقتی یک سوءتفاهم ایجاد میشود، گفتگو در مورد آن سبب میشود که آرامش، ثبات و درک مشترک ایجاد شده و سوءتفاهم برطرف شود. دوست ناشناسی اما با انتشار تصویر دیگری، نوشته بودند که در خانواده ما وضعیت از این قرار است:
که البته این تصویرسازیِ خلاقانه و تا حدودی حاوی طنز، احتمالا برای اکثر ما (مانند عمدهی کسانی که ذیل این مطلب اظهار نظر کرده بودند) هم، شاید نه همیشه، اما در موارد متعددی صادق است.
واقعا داستان چیست؟ مگر نه اینکه “تعامل بر هر درد بیدرمان دواست” و مگر نه اینکه تعامل قرار است منجر به رفع سوءتفاهم ها یا برداشتهای نادرست شود؟
شاید بهترین پاسخ به این مسئله کلام موجز و موثر از جورج برنارد شاو باشد که میگوید:
بزرگترین مشکل در تعامل، این توهم است که تعامل کردهایم!
تعامل، تعریفی دارد، شرایطی دارد، که ما عمدتاً “فکر میکنیم” آنها را رعایت کرده ایم.
در فرایند تعامل، یک پیام با فرهنگ و ساختار ذهنی من، در بستری قرار داده شده و به سوی شما ارسال میشود. شما آن بسته را با فرهنگ و ساختار ذهنی خود، رمز گشایی کرده و به برداشتی از پیام من میرسید که بسیار بسیار احتمال کمی هست که برداشت شما همان مقصود من بوده باشد. اما شما دچار این توهم میشوید که برداشت شما از پیامی که دریافت کردهاید، همان مقصود من بوده است و این چرخه تکرار میشود و میشود همان تصویری که دوست عزیز منتشر کرده بودند.
به نوشته فوق و اجزا و گامهای فرایند تعامل دقت کنید، تا ببینید چقدر مستعد بروز خطا و تشدید سوءتفاهم اولیه است:
“من” به عنوان یک سوی تعامل، سن و سابقه و شغل و خانواده و … مختصاتی دارم که در رمزگذاری پیامی که به سوی شما ارسال میکنم، همه موثرند.
“بستر” انتقال پیام، میتواند متنی باشد که مینویسم، میتواند کلماتی باشد که استفاده میکنم، میتواند زبان بدنی باشد که به کار میبرم، که همه و همه میتوانند در سوی شما معنی دیگری داشته باشند. مثلا من میتوانم از شما بپرسم “چِتِه” و درفرهنگ من این کلمه و نحوه کاربرد آن حاکی از صمیمت باشد، در حالیکه در سوی شما ممکن است این لفظ، معنیا توهین و تحقیر داشته باشد.
“شما” به عنوان سوی دیگر پیام، مثل “من” به عنوان سوی دیگر پیام، مختصاتی دارید که در تعبیر و تفسیر شما از پیام موثر است.
عوامل دیگری مثل “محیط” تعامل هم نقش جدی دارند، مثلا یک پیام در محل کار میتواند برداشتی کاملا متفاوت از همان پیام در محیط خانوادگی ایجاد کند. در حالی که ممکن است من یا شما متوجه این تفاوت نباشیم و تعجب کنیم که چرا مثلا این شوخی که دیشب در جمع خانواده موجب خنده شد، امروز در محیط کار، همان شوخی، موجی آزردگی شدید شد.
اما محتوای پیام، هم بسیار مهم است.
در عمدهی شرایط، محتوای پیامهایی که رد و بدل میکنیم، هیجان و نوعی تبیین هیجان است. وقتی هیجان طرف مقابل را به چالش میکشیم، وضع بد و بدتر میشود. طرف مقابل میگوید که “من عصبانی شدم” و انتظار دارد که من هیجان او را درک کنم، اما من که دلیلی برای عصبانیت نمیبینم، این هیجان را به چالش میکشم و میپرسم “چرا؟ اینکه عصبانیت نداشت!” و این، گذشته از تمام ابهامهای فوق، یعنی “آدم عاقل که از انی موضوع عصبانی نمیشود”.
وقتی پیامهای هیجانی تبادل میشوند، بدترین کار این است که آن هیجانات را زیر سوال ببریم، این امر به سوءتفاهم دامن میزند و به نوعی ما را به گفتگویی ناخواسته و بی موقع در سطح ارزشها میرساند. این گفتگو نتیجه ای جز وخامت اوضاع، بعید است بدست دهد.
و نهایتا چرخه ی تعامل با “بازخورد” کامل میشود. یعنی “دریافت کننده” باید با تردید در برداشت خود (به دلایل پیش گفته)، برداشت خود را با فرستنده کنترل کند: “من اینطور متوجه شدم که شما میخواهی این را بگوئی که …” که معمولا ما از بیم اینکه کند ذهن به نظر برسیم این گام را هم نادیده میگیریم و برداشت خود را قطعی و درست تلقی میکنیم.
سخن کوتاه، من به این گفته ها باور قلبی دارم:
- تعامل بر هر درد بی درمانِ ارتباطی، دواست،
- هر مشکلِ عملکردی، ریشه در یک مشکل تعاملی دارد،
- هر جا مشکلی هست، یا گفتگویی انجام نشده، یا درست انجام نشده
اما عمیقا باور دارم که در تعامل و رد و بدل کردنِ پیام، بیش از آنکه تعامل کنیم، دچار توهم در تعامل هستیم. این توهم، به جای اینکه سبب رفع سوءتفاهم شود، مستعد آن است که سبب تشدید سوءتفاهم شده و نهایتا ما را به سوی حالتی که آن دوست عزیز و با ذوق نشان دادند، برساند.
تجربه شما چیست؟ چقدر در دام توهمِ تعامل گرفتار هستید.
من شخصا اعتراف میکنم که بسیار اسیر این دام هستم، و از آن بسیار آسیب دیده و رابطه هایی را یا از دست داده یا کیفیت آنها را نزول دادهام.
تجربه شخصی شما و اشتراک آن با دیگران میتواند بسیار کمک کننده باشد، امیدوارم دریغ نکنید.
سالم باشید و سربلند