خانواده معاونین سازمان
منظور از این بحث پرداختن به تشابه ارتباطات سازمانی و خانوادگی نیست. مراد آن است که از این تشابه خانوادگی، در تشخیص شایستگیهای معاونین سازمان استفاده شود.
معاونین سازمان، مدیرانی در رده های بالای سازمان هستند که به ارشد ترین مدیر اجرایی سازمان کمک میکنند تا سازمان را در راستای تحقق اهداف سازمان، پیش برد. این معاونین در حدی از شایستگی و صلاحیت هستند که میتوانند به تکمیل دیدگاههای مدیر عامل در هر یک از حوزه های تخصصی خود، اثر بگذارند و وی را در اتخاذ تمصمیم های بهتر یاری کنند.از این منظر شاید بتوان مدیرعامل و هر یک از معاونینش را مشابه اعضای یک خانواده دانست که همانطور که اعضای خانواده، ویژگیهای مشترک و متفاوتی دارند، اما در عین حال چنان یکدیگر را تکمیل و حمایت میکنند که میتوان آنها را خانواده ای واحد دانست، اینجا هم همان حمایت و تکمیل کنندگی وجود داشته باشد.
این نگاه را این گونه توسعه میدهم که یک فرد را در خانواده در نظر بگیرید. این فرد از سمت پدری و مادری منسوبینی دارد (عمو زاده ها و عمه زاده ها)، همچنین منسوبینی هم از سوی مادر دارد (دائی زاده ها و خاله زاده ها) این مجموعه، بدنه ای را تشکیل میدهند.
حال بیائید به سازمان نگاه کنیم. مدیرعامل، معاونینی دارد که علی الاصول بر اساس زمینه فعالیت و نیز ماموریتهای سازمان، وجود آنها پیش بینی شده است. برخی از این معاونین نقش بزرگتری در تصمیم گیریها دارند و برخی نقشی کوچکتر. مثلاً در یک سازمان فنی، معاونین حوزه های فنی، که ممکن است یک یا چند نفر باشند، به حوزه تصمیمهای راهبردی نزدیک تر هستند و مدیران حوزه های اقتصادی شاید دور تر. اما این به آن معنی نیست که گروهی مهم تر یا توانمند تر هستند یا برعکس. فقط نقش آنهاست که تغییر میکند. کما اینکه در یک سامزان اقتصادی ممکن است نقش معاون مالی و اقتصادی پر رنگ تر از معاون فنی (اگر وجود داشته باشد) باشد.
شباهت اینها در این است که از دیدگاه صلاحیت و شایستگی، هر یک از این معاونین، در حکم یکی از آن بستگان مدیر عامل هستند و به همان شکل به او شباهت دارند. یعنی از دیدگاه شایستگیهای عمومی مدیریتی، مثلا تصمیم گیری، همه آنها کم و بیش در یک سطح هستند. همانطور که آن بستگان، از یک ژن و ساختار هستند. اما به همان ترتیب هیچیک هم عینا مانند خود فرد نیستند، چون در یک حوزه (در خانواده پدری یا مادری) با هم تفاوت دارند.
درست همانطور که فردی به عموزاده هایش شبیه تر است و دیگری به خاله زاده هایش، اینجا هم مدیر عامل یک سازمان فنی ممکن است به معاون فنی اش شبیه تر باشد و دیگری به معاون اقتصادی اش قرابت بیشتری از نظر دیدگاه و تخصص داشته باشد.
نمونه دیگری که از تصویری که برای این متن انتخاب کرده ام سرچشمه میگیرد، مثال مهره های شطرنج است. اسب همان اهمیتی را دارد که فیل دارد، اما جایی فیل کاربرد بیشتر دارد و جایی دیگر، اسب، یا حتی یک پیاده.
بنابراین معاونین سازمان باید از دید صلاحیت و شایستگی خیلی شبیه مدیرعامل باشند، باید بتوانند تصمیمهایی در همان سطح در حوزه خودشان که کمی محدودتر است، بگیرند و باید بتوانند در تصمیمهای مدیرعامل هم نقش حمایتی خود را ایفا کنند. اینطور نیست که معاون مجری دستورات مدیرعامل باشد، او نسخه ای بسیار شبیه به خود مدیرعامل است که گاهی هم حتی تصمیمهایی در سطح مدیرعامل را اتخاد میکند.
به شباهت عمو زاده ای و …. میان معاونین و مدیرعامل فکر کنید. این تمثیل شاید بتواند گره برخی ابهامات در تعیین سطح شایستگی این رده از مدیران را ساده تر کند.
شما چه تجربه ای از این شایستگیها و اختلاف آنها در میان مدیرعامل و معاونین اش دارید؟
سربلند باشید