بازخورد عملکردی

از هر مدیری که بپرسید چقدر با کارکنان خود صحبت میکنید، به احتمال زیاد، پاسخ این است که صحبت میکنم. اگر بپرسید که به کارکنان خود بازخورد میدهید، احتمالاً پاسخ این است که میدهم. قبلاً یادداشتی در مورد مدیریت سرمایه انسانی در گوگل نوشتم و مقاله ای که در این مورد منتشر شده بود را آوردم. آنجا نوشته بود که کارکنان وجود مدیران میانی را بیشتر میپسندیدند، چون معتقد بودند که مدیران میانی هستند که راه موفقیت در سازمان را به آنها نشان میدهند.

حالا سوالم این است که کیفیت گفتگوها میان مدیران میانی و کارکنان چگونه باید یاشد؟ آیا گپ زدن و تذکر دادن کافیست؟ فراوانی این گفتگوها چقدر باید باشد و چه کارهایی باید کرد؟چند وقت پیش نوشته ای دیدم که جند شرکت معتبر، شیوه مدیریت عملکرد خود را از دوره ای به پیوسته تغییر داده اند. یعنی مدیران موظف هستند که به طور پیوسته همکاران خود را از عملکردشان مطلع کنند. حتماً میپرسید مگر وقت میکنند؟

وقتی شما سه یا چهار ماه یک بار به کسی بازخورد میدهید، چقدر ممکن است که تمام اعمال او در این دوره را به یاد داشته باشید؟ یا اگر به طور پیوسته هم بازخورد بدهید، چقدر ممکن است که او برای دوره بعدی یادش بماند؟ یا شما یادتان بماند؟

به نظرم باید در کیفیت دادن این بازخوردهای عملکردی تغییری داده شود، و این همان نکته ای است که از توجه آن شرکتهای خوب بین المللی به این موضوع آموخته ام.

فکر میکنم که اگر این بازخوردها پیوسته باشند، اگر در مورد آنها صحبت و گفتگویی دو سویه انجام شود، اگر نظر همکارمان را در مورد بازخوردمان بدانیم و با هم توافق کنیم که برای دوره بعدی، یا برای ادامه راه، چه باید کرد، کار خیلی اثربخش تر میشود.

مثلاً اگر هفته ای یک بار با همکارمان صحبت کنیم، موضوعهای آن یک هفته را فهرست کنیم، در مورد عواقب آنها به صورت سازنده و نه سرکوب گرانه صحبت و توافق کنیم، احیاناً آن توافق را ثبت و مکتوب کنیم، چقدر احتمال دارد که در گفتگوی بعدی یادمان برود؟

اگر این کار را نکنیم، با توجه به اینکه هر کسی کاری را میکند که فکر میکند صحیح است، آن وقت چقدر احتمال دارد که همکارمان نداند راهی که میرود در راستای اهداف خودش و سازمان نیست؟ از کجا باید بداند؟

فکر میکنم که یکی از معیارهای ارزیابی مدیران هم باید همین تعامل و بازخورد دادن باشد. کار سختی است اما نشدنی نیست، تمرین میخواهد.

شما با چه فراوانی ای با همکاران خود صحبت میکنید، به آنها بازخورد میدهید و بر سر اهداف توسعه فردی مشترک، با آنها توافق میکنید؟ فکر میکنید که این موضوع چه بخشی از وظایف یک مدیر خوب است؟

سربلند باشید